آیا تا به حال کتاب شاهنامه فردوسی را خواندهاید؟ در مورد قهرمانان و شخصیتهای این کتاب چه میدانید؟ به طور قطع همه شما نام رستم را شنیدهاید و داستانهایی نیز درباره این پهلوان شاهنامه فردوسی میدانید. اما آیا او را دقیق میشناسید؟
شخصیت و زندگی این پهلوان بسیار جذاب و دانستنی است. در این مطلب قصد داریم درباره اینکه این پهلوان چه کسی بوده، چه کارهایی انجام داده و چه شخصیتی داشته است، صحبت کنیم.
بهتر است ابتدا از شاهنامه و فردوسی شروع کنیم تا ببنیم اصلا رستم از کجا وارد شاهنامه فردوسی شد. زیرا کسی که رستم را به ما شناسانده و توضیحات دقیقی از شخصیت و کردارش ارائه داده، فردوسی است. شاهنامه فردوسی، برجستهترین کتاب حماسی ایرانیان است. این کتاب توسط ابوالقاسم فردوسی در قرن 4 هجری قمری نوشته شده است که اکثرا به صورت شعر بوده و جزو ادبیات حماسی دستهبندی میشود.
فردوسی به رستم پهلوانی سیستانی در شاهنامه، عمری طولانی داده است، به همین سبب پادشاهان زیادی را دیده و در دوران هر یک از این پادشاهان نبردهای دلیرانهای داشته است.
رستم که بود؟
بنا به روایت شاهنامه، رستم فرزند زال (پسر سام) و رودابه (دختر مهراب کابلی) است. در شاهنامه نحوه به دنیا آمدن او کامل توصیف شده است. به هنگام تولد این پهلوان به دلیل جسه بزرگی که داشته، رودابه قادر به زایمان طبیعی نوزاد نبوده و به دستور سیمرغ، پهلوی رودابه توسط موبدان شکافته شده و بدین ترتیب رستم با عمل سزارین به دنیا آمده است.
در شاهنامه اشارهای به دوران کودکی رستم نشده است و تنها سه داستان مربوط به دوران نوجوانیاش وجود دارد که عبارتند از:
- کشتن پیل سپید زال
- رفتن به کوه سپند به خونخواهی جدش نریمان
- آوردن کیقباد از البرز کوه
به جز این سه داستان هیچ اشاره دیگری در شاهنامه فردوسی به دوره کم سن و سالی رستم نشده است. پس از روایت این داستانها، فردوسی به داستانی از یافتن رخش توسط رستم اشاره میکند.
رستم اولین نبردش را در دوران نوجوانی و در جنگ میان کیقباد و افراسیاب تجربه میکند. روایت چنین است که رستم، افراسیاب را اسیر میکند، ولی به علت بیتجربه بودنش افراسیاب از چنگش فرار میکند. از آن نبرد به بعد، نام او بر سر زبانها میافتد و نبردهای دلیرانهاش در شاهنامه آغاز میشوند. وی در دورانهای مختلف نبردهای بسیاری را انجام میدهد که از جمله غم انگیزترین آنها نبردش با پسرش سهراب است. در این نبرد پس از کشتن رقیب متوجه میشود که پسر خود را کشته است.
در شاهنامه فردوسی، طول عمر پهلوانان نسل سام، بسیار طولانی بوده. طول عمر رستم نیز 600 سال ذکر شده است، البته این پهلوان در شاهنامه به مرگ طبیعی چشم از جهان نبسته است بلکه به دست برادر ناتنیاش شغاد، به چاه انداخته شده و این چنین عمر این پهلوان به پایان میرسد.
رستم از منظر کتب تاریخی و پژوهشگران
هیچ اشاره و اثری از رستم، خاندان و اجدادش در کتب تاریخی پیش از اسلام وجود ندارد. برخی معتقدند از آن جایی که بخشیهایی از کتاب اوستا در طول تاریخ، از آن جدا شدهاند، ممکن است آثار مربوط به رستم و اجدادش در همان بخشهای گم شده باشند.
بسیاری از دانشمندان بر این باورند که رستم شخصیتی خیالی بوده که فردوسی آن را آفریده است. اما برخی دیگر از پژوهشگران معتقدند، به دلیل آنکه فردوسی، داستانهایی که نوشته است را از تاریخ دورو نزدیک جمعآوری کرده و به آنها شاخ و برگ داده است پس رستم نمیتواند یک شخصیت خیالی باشد.
بسیاری بر این باورند که رستم همان رستم سورنا اسپهبد اشکانی است و که به دلیل محبوبیت این شخصیت میان مردم آن زمان به پهلوان ملی ایرانیان تبدیل شده است .از طرفی رستم شاهنامه، زاده سیستان است، همان منطقهای که خاندان سورن در آن حکمرانی کردهاند و همین موضوع نظر پژوهشگران را به واقعیت نزدیکتر میکند.
شخصیت رستم
تصویری که فردوسی از شخصیت این پهلوان، برای ما به نمایش میگذارد فردی تعالی یافته و کامل است. با اینکه افسانههای نقل شده در شاهنامه درباره رستم و نبردهایش بسیار است، اما فردوسی شخصیت او را فراتر از یک انسان عادی جلوه نداده است و در عین اینکه فردی خارقالعاده با قدرت روانی و جسمانی بالایی است، از قالب کلی یک انسان زمینی بیرون نرفته و تمام ویژگیهایش متعلق به یک انسان عادی است. به طوری که تمامی تصمیمات و عکس العملهای این پهلوان شاهنامه را میتوان با افکار و تصمیمات یک انسان عادی توجیه کرد.
دکتر اسلامی ندوشن درباره شخصیت رستم چنین مینویسد: « او در حالیکه مبرّا از ضعفهای انسانی نیست، تمام صفات یک مرد آرمانی را در خود دارد. در طیّ عمری دراز از تمام مواهب زندگی بهره میگیرد. هم بر نیروی بدنی خود تکیه دارد و هم بر نیروی معنوی خود. هم سربلند زندگی میکند و هم کامیاب و تا آنجا که یک بشر خاکی بتواند بر طبیعت قهّار مسلّط شود، او تسلّط دارد. در عین حال، چون انسان است، سرنوشت او جدا از سرنوشت انسانها، یعنی عاری از بعضی ناکامیها نیست».
شخصیت این پهلوان در مقایسه با دیگر شخصیتهای شاهنامه فردوسی، استقلال خاصی دارد و آزادی و خودمختاری این شخصیت، تاثیر چندانی از محیط بیرون نمیگیرد. رستم در هیچ یک از داستانهای شاهنامه کورکورانه از روشهای مرسوم تبعیت نکرده است. طبیعی برخورد کردن در تمامی امور، مردم دوستی، وفای به عهد، عمل به آرمانهای انسانی و مسولیت پذیریاز ویژگیهای بارز این شخصیت حماسی شاهنامه است.
هفت خان رستم چیست؟
داستان هفت خان رستم از این قرار است که کیکاووس، شاه ایران تصمیم میگیرد تا دیو سپید را که پادشاه دیوها بوده است، شکست دهد. اما در جنگ با آنها شکست خورده و اسیر میشود. کیکاووس قاصدی فرستاده و رستم را به کمک خود و لشکریانش میخواند. رستم با اسب خود، رخش به راه میافتد و هفت خان را میگذراند تا شاه ایران را از دست دیو سپید نجات دهد. هفت خان مشهور رستم عبارتند از:
خان اول: نبرد رخش با شیر
خان دوم: گذر از بیابان خشک
خان سوم: کشتن اژدها
خان چهارم: زن جادوگر
خان پنجم: جنگ با اولاد مرزبان
خان ششم: جنگ با ارژنگ دیو
خان هفتم: جنگ با دیو سپید
این پهلوان علاوه بر هفت خان، داستانها و ماجراهای بسیار جالبی را در شاهنامه پشت سر گذاشته است که به طور قطع خواندن آنها خالی از لطف نخواهد بود.
ماجرای سزارین و رستم
در این زمینه اطلاعات دقیقی در دست نیست، اما وجود داستانی در شاهنامه فردوسی مشخص میکند که این شیوه زایمان در ایران قدمتی هزاران ساله دارد. در شاهنامه، هنگامی که رودابه، همسر زال و مادر رستم قصد زایمان و به دنیا آوردن رستم را دارد به علت درشتی هیکل رستم با مشکل مواجه شده و درد بسیاری را متحمل میشود. زال برای حل این مشکل و نجات جان همسر و فرزندش از سیمرغ کمک میخواهد و این پرنده افسانهای روشی که امروز به سزارین شهرت دارد را به زال آموزش میدهد. به این دلیل در فرهنگ ایران به این عمل «رستمزایی» یا «رستمانه» گفته میشود.
کلام آخر
امیدواریم این مقاله اطلاعات مفیدی را هرچند مختصر درباره برجستهترین پهلوان شاهنامه، به شما ارائه داده باشد تا شما را به خواندن شاهنامه، این اثر بینظیر فردوسی، تشویق کند.
با درود فراوان و سپاس بسیار از زحمات و تلاش های شما عزیزان
ممنونیم از شما مهدی جان
چنین گفت:«کز چین، یکی نیکخواه، به نُوٌی، رسیده است نزدیکِ شاه».
بپرسید نامش، ز فرٌخ هُجیر؛ بدو گفت:«نامش ندارم به ویر.
در این دژ بُدم من، بِدان روزگار که آن سرکش آمد برِ شهریار
چرا اینجا رستم را چینی خطاب کرده اند یعنی سهراب فرق چشم بادامی و غیر بادامی رو نمیدونسته و یاد هجیر سهراب رو نفهم فرض کرده بوده که گفته اون چشم بادامی است و سهراب هم نپرسد که چرا چشم بادامی نیست پس
جذاب ترین تصویری که از رستم دیدم:
https://s17.picofile.com/file/8427720684/14403206_1974_l.jpg
نگاه نافذ و با ابهت با چهره پرجذبه و هیکل قوی
رستم ۷۵۰سال عمر کرد
Really 😐