ایرانیان بخش عظیمی از زبان ، فرهنگ و هویت ملی خود را، مدیون شاهنامه فردوسی هستند. درواقع شاهنامه فردوسی، شناسنامه زبان و فرهنگ ایرانی است. شاید اگر قرنها پیش حکیم ابوالقاسم فردوسی شروع به نوشتن این اثر حماسی نمیکرد، امروز ما چیزی از زبان فارسی و بسیاری از آدابورسوم کهن ایرانی نمیدانستیم.
در دورهای که اعراب، با توسل بهزور و شمشیر سعی داشتند زبان خود را به مردم ایران تحمیل کنند فردوسی برای حفظ و زنده نگهداشتن زبان فارسی، شروع به سرودن اشعاری به زبان پارسی نمود که امروزه تبدیل به یک اثر حماسی و اساطیری بینظیر در جهان شده است. در این مقاله قصد داریم شما را با شاهنامه، این اثر بینظیر بیشتر آشنا کنیم.
با شاهنامه بیشتر آشنا شوید
شاهنامه اثری بزرگ از حکیم ابوالقاسم فردوسی است، که شامل 60000 بیت میشود و یکی از بزرگترین و برجستهترین آثار حماسی در جهان به شمار میآید. در برخی از روایتهای مردمی ابیات شاهنامه را چهل هزار بیت میدانند، اما بر اساس بیتی از شاهنامه و منابع معتبری همچون بنداری، ریاحی و علوی توسی این اثر بینظیر 60 هزار بیت دارد.
سرایش و ویرایش شاهنامه، حاصل سی سال زحمت و تلاش خستگیناپذیر حکیم بزرگ فردوسی است. وی در سالهایی که زبان و ادبیات ایران عربی بود و زبان فارسی دچار آشفتگی فراوان شده بود، با سرودن این مجموعه از بین رفتن زبان فارسی جلوگیری کرد.
تاریخ سرودن شاهنامه
هنگامیکه فردوسی شروع به سرودن این اثر زیبا نمود، زبان فارسی دستخوش تغییرات و آشفتگیهای فراوانی بود. فردوسی شاهنامه را به زبان فارسی سره سرود، اما به دلیل آنکه زبان زنده روزگار او پارسی سره نبود، برای آنکه اشعارش برای تمام مردم قابلفهم باشد بهناچار از برخی واژههای عربی نیز در سرودههایش استفاده کرده است. تعداد این واژهها به 865 کلمه میرسد که برخی از آنها عبارتاند از شمع، صدف، طلسم، عجم، عاشق، عکس، غول، قیمت، کعبه، مدح، مقدس، نحس، نشاط، وحشی، یتیم، یقین.
شاهنامه، درواقع برگردانی از چند منظومه کهن همچون شاهنامه ابومنصوری است. مطالعات در زندگینامه فردوسی نشان میدهد، که او از دوران جوانی به سرودن اشعار مختلف مشغول بوده است و ممکن است سرودن شاهنامه را در همان سالها و بر اساس داستانهای کهنی که در میان مردم نقل میشده است، آغاز کرده باشد.
بسیاری آغاز سرودن شاهنامه را بر اساس شاهنامه ابومنصوری، از سن 30 سالگی فردوسی میدانند. با توجه به اینکه فردوسی داستان بیژن و منیژه را پیش از سرودن شاهنامه سروده بود، او درمجموع 35 سال از عمر خود را صرف سرودن و ویرایش شاهنامه نموده است.
سرچشمه داستانهای شاهنامه
اولین کتاب نثر فارسی که بهصورت یک اثر مستقل شناخته و عرضه شد، یک شاهنامهی منثور بود. این اثر به دلیل آنکه به دستور ابومنصور توسی و با هزینه او گردآمده بود، به شاهنامه ابومنصوری شهرت یافت. اصل این کتاب از بین رفته است و تنها پانزده صفحه از مقدمه آن بهجای مانده، که در برخی از نسخههای دستنویس شاهنامه موجود است.
علاوه بر این اثر، یک شاهنامه منثور دیگر نیز وجود داشته است که به نظر میرسد قبل از شاهنامه ابومنصوری تألیف شده باشد. اما ازآنجاییکه این اثر کاملاً از بین رفته است نمیتوان بهطور دقیق اظهارنظر کرد. در قرن چهارم شاعری به نام دقیقی، سعی در به نظم درآوردن داستانهای کهن ایرانی نمود.
دقیقی که جوانی زردشتی بود، در مدح و ستایش برخی از امیران چغانی و ساسانی اشعاری سرود و جوایز گرانبهایی از آنان دریافت کرد. سپس او به دستور نوح بن منصور سامانی مأمور شد، تا شاهنامه ابومنصوری را به نظم درآورد. این شاعر جوان هنگامی که تنها هزار بیت از شاهنامه را سروده بود کشته شد، و کار به نظم درآوردن بخش عظیمی از شاهنامه ناتمام ماند.
حکیم ابوالقاسم فردوسی که استاد و همشهری دقیقی بود، پسازآن، کار ناتمام او را دنبال کرد. به همین جهت میتوان منبع اصلی فردوسی برای سرودن شاهنامه را شاهنامه دقیقی دانست. داستانهایی که فردوسی برای سرودن شاهنامه از آنها الهام گرفته است در روزگار هخامنشیان نیز در میان مردم گفته میشده است.
محتوا و درونمایه شاهنامه
شاهنامه یک شاهکار ادبی و حماسی بزرگ است، که محتوای داستانهای آن اسطورهها، افسانههای کهن و وقایع تاریخی ایران از ابتدا تا فتح ایران توسط اعراب در صده هفتم است. در این اثر، پنجاه پادشاه سلطنت کردهاند که سه نفر آنها زن هستند. محتوای تاریخی شاهنامه در چهار دوره پادشاهی پیشدادیان، کیانیان، اشکانیان و ساسانیان اتفاق میافتد.
نخستین پادشاه شاهنامه کیومرث است و آخرین پادشاه یزدگرد سوم که در جنگ با اعراب شکست خورد. این شاهکار ادبی بزرگ با ویژگیهای خاص خود توانسته است به استمرار هویت ملی ایران کمک فراوانی نماید. ازجمله ویژگیهای خاص شاهنامه میتوان به یکپارچگی سیاسی، جغرافیایی و همچنین یکپارچگی روایات آن اشاره کرد. اما منظور از این سه ویژگی چیست؟
یکپارچگی سیاسی
در تمام شاهنامه، هیچ دورانی نیست که ایران بدون فرمانروا باشد بهگونهای که فردوسی حتی فرمانروای بیگانهای چون اسکندر را از تاریخ حذف نکرده و بهعنوان یکی از فرمانروایان ایران از آن نام برده است.
یکپارچگی جغرافیایی
فردوسی در داستانهای شاهنامه مرزهای جغرافیایی هر دوره را به تصویر کشیده است. به طوریکه از آغاز این اثر، تا دوران فریدون حاکمان ایرانی بر سرتاسر جهان مسلط بودند. از دوران ایرج به بعد مرزهای ایران محدود به ایرانشهر شد که تا پایان شاهنامه کانون تمام اتفاقات و رویدادها است. البته در دورههای مختلف مرزهای ایرانشهر تغییر میکند مثلاً در یک دوره ارمنستان بخشی از ایرانشهر است و در دوره دیگری نیست.
یکپارچگی روایات
شاید یکی از ویژگیهای بارز شاهنامه فردوسی یکپارچگی روایات باشد به این معنی که مخاطب هیچگاه با دو روایت مختلف از یک اتفاق روبهرو نمیشود. درواقع شاهنامه یکی از منابع تاریخی است که برخلاف سایر منابع فارسی و عربی درباره تاریخ ایران، روایاتی کاملاً یکدست دارد.
شاهنامه روایتی بینظیر از نبرد خوبی و بدی است. آنچه فردوسی در داستانهای این اثر به تصویر کشیده است، عظمت و شکوه ایران است که گاهی آن را در معرض رنجها و سختیهای گوناگون قرار میدهد. در این میان همواره پهلوانانی آزاده از میان مردم برمیخیزند و با تمام توان خود به دفاع از هستی کشورشان و حفظ ارزشهای انسانی مردمانشان میپردازند.
برخی از پهلوانان شاهنامه نمونههایی از یک انسان کامل و متعالی هستند که تمام عمر خود را صرف کمک به همنوعان خود نمودهاند. پهلوانانی همچون فریدون، سیاوش، کیخسرو، رستم، گودرز و طوس از این دستهاند. در مقابل شخصیتهایی مانند ضحاک هم در شاهنامه وجود دارند که مظهر شرارت، بدخویی و فساد هستند و قصد نابودی و تباهی کار جهان را دارند.
در بیشتر داستانهای شاهنامه، فردوسی به فانی بودن دنیا اشاره میکند و خواننده را به درس گرفتن از روزگار تشویق میکند. با این وجود آن زمان که نوبت سخن عاشقانه فرا میرسد، فردوسی بامهارت بسیار، بهسادگی و باشکوه خاص خود آن را میپروراند.
بخشهای اصلی شاهنامه
همانطور که گفتیم موضوع اصلی شاهنامه، این شاهکار ادبی بینظیر تاریخ ایران قدیم از آغاز تمدن ایرانی تا پایان دوران حکومت ساسانیان و شکست ایران به دست اعراب است. این دوره تاریخی به سه بخش اساطیری، پهلوی و تاریخی تقسیم میشود. در ادامه با هر یک از این بخشها و دورهها آشنا میشویم.
دوره اساطیری
این دوره از عهد کیومرث آغاز و تا ظهور فریدون ادامه دارد. در این دوره پادشاهانی همچون کیومرث، هوشنگ، تهمورث و جمشید حکومت میکردهاند. تمدن ایرانی در این عهد به وجود آمده است. برخی از کشفیات مهم انسان مانند کشف آتش، جدا کردن آهن از سنگ، رشتن و بافتن، کشاورزی کردن و امثال آن نیز در این دوره رخ میدهد.
غالب جنگهایی که در این دوران اتفاق افتادهاند جنگهای داخلی بوده است. جنگ با دیوان و سرکوب کردن آنها، یکی از مشکلات مهم در این عصر بوده است. البته برخی از کارشناسان معتقدند که منظور از دیوان، بومیان فلات ایران بوده که همواره با آریاییهای مهاجم در حال جنگ و ستیز بودهاند. در پایان دوران اساطیری، ضحاک مظهر بدی و فساد به حکومت میرسد و سرانجام پس از هزار سال فریدون به یاری کاوه آهنگر و با حمایت مردم او را شکست میدهد و دوره جدیدی آغاز میشود.
دوره پهلوانی
دوره پهلوانی یا حماسی با پادشاهی فریدون آغاز میگردد. در این دوره به ترتیب ابتدا ایرج و سپس منوچهر، نوذر و گرشاسب، به تخت پادشاهی مینشینند. ازجمله وقایع مهمی که در این دوره اتفاق میافتد میتوان به وقایع زیر اشاره کرد.
- آغاز جنگ میان ایران و توران
- به روی کار آمدن پادشاهان کیانی مانند کیقباد، کیکاووس، کیخسرو و سپس لهراسپ و گشتاسب
- ظهور پهلوانان و دلاورانی همچون زال، رستم، گودرز، طوس، بیژن، سهراب و امثال آنان
- کشته شدن سیاوش پسر کیکاووس به دست افراسیاب و خونخواهی رستم از افراسیاب و گرفتن انتقام خون سیاوش
- ظهور زرتشت پیغمبر ایرانیان در زمان پادشاهی گشستاب و کشته شدن افراسیاب به دست رستم
- و درنهایت کشته شدن رستم به دست برادر خود شغاد و با خاک یکسان شدن سیستان به دست بهمن پسر افراسیاب
این دوره با مرگ رستم به پایان میرسد.
دوره تاریخی
این دوره با پادشاهی بهمن آغاز میگردد و پسازآن داراب و دارا پسر داراب به پادشاهی میرسند. در دوران پادشاهی دارا یا همان داریوش سوم اسکندر مقدونی به ایران حمله میکند و دارا را به قتل میرساند و خود بر تخت پادشاهی ایران مینشیند.
پس از اسکندر اشکانیان به پادشاهی میرسند. این دوران تنها در چند بیت بیان میگردد و پس از آنان ساسانیان به روی کار میآیند و حمله اعراب به ایران صورت میگیرد. با شکست ایرانیان در برابر اعراب، شاهنامه هم به پایان میرسد.
درباره فردوسی
حکیم ابوالقاسم فردوسی در سال 329 ه.ق در روستای طابران چشم به جهان گشود. پدر او از دهقانان طوس بود و ثروت قابل ملاحظهای داشت. فردوسی در جوانی بهواسطه درآمدی که از اموال پدر داشت به کسی محتاج نبود، اما با گذشت زمان او این اموال را از دست داد و تنگدست شد.
فردوسی از جوانی به تاریخ ایران باستان و داستانهای کهن علاقه داشت. همین علاقه او را به فکر انداخت تا داستانهای کهن ایران را به نظم درآورد. آنطور که خود او میگوید مدتها در جستجوی نسخه اصلی داستانهای شاهنامه بوده است و پس از یافتن آن چیزی قریب به سی سال از بهترین از سالهای عمر خود را صرف نوشتن شاهنامه کرده است.
برخلاف آنچه در میان مردم روایت میکنند، فردوسی سرودن شاهنامه را تنها به دلیل علاقهاش به تاریخ و داستانهای کهن ایران و سالها پیش از سلطنت سلطان محمود آغاز کرد. فردوسی نخستین ویرایش از اثر زیبای خود را در سال 384 ه.ق، سه سال پیش از آغاز سلطنت سلطان محمود، به اتمام رساند و ویرایش دوم آن را در 25 اسفند سال 400 ه.ق در سن 71 سالگی به پایان رساند.
فردوسی طبعی لطیف داشت و بسیار وطن پرست بود . همچینین او علاقه بسیاری به تاریخ و داستان های کهن و اساطیری ایران داشت و از رومیان، تورانیان و اعراب به دلیل خساراتی که به ایران وارد کرده بودند بسیار نفرت داشت. تاریخ وفات فردوسی را برخی 411 ه.ق وبرخی دیگر 416 ه.ق ذکر کردهاند. متاسفانه پس از وفات فردوسی آرامگاه او چندین بار ویران شد.
آرامگاه فردوسی
در سال 1302 قمری به دستور والی خراسان، میرزا عبدالوهاب خان شیرازی، محل آرامگاه مشخص شد و ساختمانی آجری در آنجا بنا کردند. در دوران قاجار عدهای از فرهیختگان ایرانی از جمله ملک الشعرای بهار تصمیم گرفتند تا بنایی در خور شأن فردوسی برای او بسازند. در ساخت بنای آرامگاه فردوسی از معماری دوران هخامنشی الهام گرفتهشده است.
سخن پایانی
شاهنامه، کتابی بینظیر و سرشار از داستانها و افسانههای اساطیری ایران باستان است که در سرتاسر دنیا طرفداران بسیاری دارد. این شاهکار بینظیر ادبی، نفوذ بسیاری در ادبیات جهان داشته است تا آنجا که شاعران بزرگی مانند گوته و ویکتور هوگو از آن به نیکی یاد کردهاند.
تا به امروز شاهنامه به تمامی زبانهای زنده دنیا بازگردانی شده است. نخستین نویسنده اروپایی که از شاهنامه و فردوسی سخن گفت، سر ویلیامز جونز انگلیسی بود که در کتاب شرح ادبیات آسیایی بخشهایی از شاهنامه را به زبان انگلیسی بازگردانی کرد.
ایرانیان نیز از دیرباز علاقه فراوانی به داستانهای شاهنامه داشتند و شبهای طولانی زمستان و روزهای بلند تابستان را با خواندن داستانهای هیجانانگیز شاهنامه سپری میکردند. متأسفانه امروزه نسل جدید آشنایی کمتری با این داستانهای کهن اساطیری دارند و به نظر میرسد زمان آن رسیده است که برای آشنایی نسلهای جدید با این اثر زیبا و شگفتانگیز تمام تلاش خود را به کار گیریم.
ضمن سلام…سپاس فراوان ازاطلاع رسانیتان درخصوص این اثربی بدیل وبی نظیری چونان شاهنامۀ حکیم خردمندجان ابوالقاسم فردوسی گرانمایۀ سرزمینم ایران مقتدر…جای تقدیروسپاس درین باره…یاعلی مدد
گروهی اعتقاد دارند این گردکوه همان قلعهی است که در شاهنامهی فردوسی با نام دژ گنبدان آمده و شاعر در چندین مورد بهش اشاره کرده