هر وقت اسم دامغان به میان میآید، در کنار پستهی مرغوب و خوشمزهی دامغان، اسم مسجد تاریخانه هم به ذهنها میآید، اسم این مسجد در کتابهای تاریخ معماری به عنوان قدیمیترین مسجد ایران در کنار مسجد جامع فَهرَج مطرح است؛ بین باستانشناسها اختلافهایی وجود دارد و گروهی اعتقاد دارند مسجد جامع فهرج قدیمیترین مسجد ایران است و گروهی هم معتقدند تاریخانه قدمت بیشتری دارد. نکتهی جالب توجه هم این است که مسجد تاریخانه مدتهاست فقط کارکرد موزهای و تاریخی دارد ولی مسجد جامع فهرج همچنان هم به عنوان مسجد استفاده میشود.
سبک معماری مسجد تاریخانه
آندره گُدار باستانشناس معروف فرانسوی سبک معماری مسجد تاریخانه را سبک دورهی ساسانی میداند و متذکر میشود که «در ساخت مسجد تاریخانه تمام اشکال معماری ایرانی خالص است و حتی در به کار بردن مصالح، همان مصالح به کار رفته در معماری ساسانی یعنی آجر، خشت و گچ و چوب است، در نتیجه تاریخ ساخت این بنا به اواسط قرن دوم هجری به زمان جلوس نخستین خلیفه عباسی «سفاح» در سال 132 هجری قمری برمیگردد.
مسجد تاریخانه از نگاه سفرنامهها
برای پیگیری گذشتهی مسجد تاریخانه میخواهیم به متون تاریخی مراجعه کنیم و ببینیم در این متون و به ویژه در سفرنامهها چه چیزهایی دربارهی تاریخانه گفته شده است، نخست به سفرنامهی هوتم شیندلر میپردازیم.
تاریخانه در سفرنامهی سر آلبرت هوتِم شیندلر
ژنرال «سر آلبرت هوتِم شیندلر»[1] در 24 سپتامبر 1846م. به دنیا آمد. شیندلر برای انجام مأموریت سیمکشی تلگراف بین راه تهران و مشهد، در زمان ناصرالدین شاه قاجار، حوالی سال 1255 شمسی (135 سال پیش) به ایران سفر کرد. او در سفرنامهاش تمامی شهرها و مناطق بین راه تهران و مشهد و تمامی اماکن آن شهرها را به صورت دقیق و مفصل شرح میدهد.
«منارهی دیگر پهلوی یک مسجد قدیمیست و این مسجد را تاریخانه یا چهل ستون مینامند، مناره خیلی خراب است هم بالا هم پائین و رفتن بالا خیلی مشکل است. حیاط این مسجد قدیم یک مربع چهل و سه ذرع است و بیست و دو ستون الحال موجود است. ایوان بزرگ به طرف قبله ساخته نشدهاست».
مسجد تاریخانه در سفرنامهی غلامحسین خان افضل الملک
در ادامه به سفرنامهی غلامحسین خان افضل الملک میرسیم:
غلامحسین خان افضلالمُلک در سال 1279 ه.ق در تهران متولد شد، یعنی چیزی حدود 160 سال پیش. به گفتهی خودش نسبش به کریمخان زند میرسد. در زمان سلطنت مظفرالدین شاه به واسطهی دوستی و نزدیکی با میرزا علیاصغر خان اتابک (امینالسلطان) و با سفارش وی، مورخ رسمی مظفرالدینشاه شد؛ این سفرنامه، حاصل سفر سومش به سال 1320ه.ق و زمان حکومت مظفرالدینشاه قاجار نوشته شده است.
منارۀ دیگر که از این مناره غرابتش بیشتر و بنایش پیشتر است منارهایست که در تاریخانه با تای دو نقطه واقع شده است. تاریخانه جایی است که به شکل مسجد ساخته شده و صحن وسیعی دارد. ولی نمیدانیم که چرا این مکان را تاریخانه میگویند. در فارسی لفظ تاری با این مکان منافات کلی دارد. (باید اشاره کنیم که امروز کاملا میدانیم که تاریخانه یعنی چه، تاری در زبان ترکی یعنی خدا و ترکیب تاریخانه یعنی خانهی خدا).
تاریخانه کنون خراب و بایر است و دیوارهای اطراف باقی است و در توی تاریخانه چندین ستون و چند دهنه حجره مانند طاقدار که با هم اتصال دارند باقی است، و از ستونها معلوم میشود که در چهار دور تاریخانه سرپوشیده بوده است و در وسط صحن بوده است که طاق نداشته است. ستونهای تاریخانه که الان موجود است بسی محکم است. آجرهای آن با حجمتر و ضخیمتر از آجرهای زمان اسلامی است. طرز کار گذاشتن آجرها غیر از طرز آجرکاریهای دورۀ اسلام است.
بنا چندان متین ساخته و گچ در آجرکاری به کار برده است که بینندۀ دقیق حیران میماند. ظاهراً بنای این تاریخانه شبیه مسجد است لکن این بنا بنای عهد اسلام نیست. پایه و مایۀ بنا شبیه به کارهای مجوسان است که در این محل، ستایش یزدان میکردهاند. (این دیدگاه دربارهی تاریخانه وجود دارد که احتمالا پیش از ورود اسلام، اینجا آتشگاه مقدس زرتشتیان بوده و بعدها با ورود اسلام به مسجد تبدیل شده است) منارۀ این تاریخانه بسی قابل امتیاز است که باید به جواهر آن را مُرَصَّع ساخت در نهایت خوبی آن را ساختهاند. هجوم برفهای بهاری کلۀ مناره را انداخته است لکن خود مناره بیشتر از بیست ذرع ارتفاع دارد. (برخی هم اعتقاد دارند که زلزلهی مهیبی باعث ویرانی نسبی این مناره شده است).
کتابه در کَمر و کُلهی آن رسم کرده است که خط آن ابداً شبیه به خطوط اسلامی نیست به خط میخی هم شباهت نداشت. درست نظر من نمیدید لکن چنان گمان کردن که وضع خطوط کتابهها شبیه به خطوط کلدانیین است. لکن با قواعد علوم تاریخ باز در نظر من بسی بعید آمد که این خط از خطوط کلدانیین باشد. (به نظر میرسد که نویسندهی این سفرنامه با خط کوفی آشنایی نداشته، روی این مناره، کتیبهای به خط کوفی وجود دارد) من از آثار بدیعۀ این مناره و ستونهای تاریخانه چنان استنباط کرده که این بنا از ابنیۀ قبل از اسلام باشد.
محمدعلیخان صولتنظام[2] که ذوق تاریخ دارد و گاهی سیاحتهای خود را در اوراقی مینگارد، در چندی قبل حاکم دامغان بوده و تازه معزول شده است. با من ده سال است که خصوصیت و رفاقت دارد. مرا با ایشان ملاقات دست داد، سیر خود را در باب تاریخانه به ایشان گفتم، ایشان گفتند که در دو سه ماه قبل من به دامغان حکم بودم به من خبر دادند که شخصی از شاهزادگان روسی که آریِل نام دارد به این شهر سیاحت آمده و به مساجد تاریخانه رفته و از جایی یک آجر کاشی دزدیده و از تاریخانه نقشه برداشته است، من فوراً به این سیاح و مسافر روسی کاغذی نوشتم که شما بدون اطلاع و همراهی حکومت، به نظارۀ معابد قدیمۀ ایران رفتهاید به چه جرأت این کار را کردهاید؟ اگر از ملت گزندی به شما میرسید کی جواب میداد جز آن که شما مأخوذ و مسئول دولت بودید. فوراً مسیو آریل جوابی نوشته و معذرت از این کار خواسته. نگاشته بود که من الان خدمت میرسم و زبانی معذرت میخواهم بعد از لمحهای، مسیو آریل نزد من آمد و معذرت خواست من از او در گذشتم.
(و در باب تاریخانه صحبت کردم. او گفت من نقاش خوبی هستم. از روی خطوط این مناره، عیناً نقشه برداشتم و کنون میگویم که بنای این معبد که تاریخانه است با بنای این مناره از پنجهزار سال قبل است و طرز بنای تاریخانه طوری است که یا این بنا را از روی بنای مکه ساختهاند یا آن که بنای مکه را از روی این بنا برداشتهاند) من خلاصه بیانات صولت نظام را در اینجا نگاشتک و ابداً نمیگویم که این بنا از ابنیۀ پنجهزار سال قبل است ولی همین قدر گویم که بنای قبل از اسلام است و آن را مسلمانان چندی جزء معابد خود قرار داده و بعد در حوادث چنگیزی خراب شده است.
مرحوم محمدحسن خان صنیعالدوله = اعتمادالسلطنه مؤلف مرآتالبُلدان ناصری در جلد چهارم مرآتالبلدان در باب جامع دامغان چنین مینویسد: «دو مسجد بسیار قدیمی در دامغان هست که بر هر یک لفظ جامع صدق مینماید. هر مسجدی دارای منار است. یکی از این دو مسجد که خراب و معروف به تاریخانه است، اهالی گویند به حکم حضرت امیرالمؤمنین علی ابن ابیطالب علیهالسلام ساخته شده، از این مسجد حالا چند ستون باقی مانده است.» مرحوم اعتمادالسلطنه این دو مسجد را هیچ ندیده. صورتی از مردم عوام خواسته، آنها هم نامربوطی نوشته برای او فرستادهاند، او هم این صورت را به اجزاء دارالتألیف داده در این کتاب درج کردهاند. اگر خود اعتمادالسلطنه تاریخانه را میدید ملتفت میشد که بنای این مسجد و این مناره در عهد حضرت علی ابن ابیطالب امیرالمؤمنین علیهالسلام واقع نشده است بلکه بنای آن قبل از اسلام بوده است. مرحوم اعتمادالسلطنه در کتاب خود سهوی دیگر کرده است که تاریخانه با تاء دو نقطه را «ناریخانه» با نون ضبط کرده است و ممکن است که این سهو از کاتب باشد. همین قدر گویم که تاریخانه از بناهای بسیار قدیم ایران است و لایق است که این بنا و مناره را اهل ایران محفوظ دارند و جاهای خراب شدۀ آن را آباد سازند.
جمع بندی مسجد تاریخانه
همانطور که ذکر شد تاریخانه قدمت بسیار زیادی دارد و مطابق آنچه در این سفرنامه یاد شده، 160 سال پیش هم بسیاری از قسمتهاش به دلایل مختلف خراب بوده است. درست است که مسجد کتیبهای ندارد ولی منار این مسجد یک کتیبه به خط کوفی دارد که مشخص کرده بانی این منار، بختیار بن محمد، حاکم ایالت قومس و ممدوح منوچهری دامغانی بوده که منار مسجد جامع سمنان نیز از بناهایی است که از او به یادگار مانده است.
منابع مقاله
– استان سمنان در سفرنامههای سیاحان خارجی، رسول گلپایگانی، انتشارات زمزم هدایت.
-سفرنامه خراسان و کرمان، غلامحسین خان افضل الملک، انتشارات توس.
– سفرنامه شیندلر به خراسان، هوتم شیندلر، به کوشش فرشاد ابریشمی، انتشارات ابریشمیفر.
-آثار ایران، آندره گدار، مترجم؛ ابوالحسن سروقد مقدم.
[2]. پسر حسین خان سر تیپ عموزادۀ حاج میرزا حسین خان سپهسالار که از محصلین اعزامی دورۀ ناصرالدین شاه و تحصیلات او در ذوب آهن بود و در قورخانه خدمت میکرد. خود صولت نظام یا سردار صولت زمانی رئیس نظمیه هم بوده است.