پیدا شدن پیکر مومیایی منتصب به رضا شاه باعث زنده شدن خاطره تخریبهای سالهای ابتدایی انقلاب اسلامی شد. این تخریبها از مقبره رضا شاه تا مقبره فردوسی و تخت جمشید را در هدف قرار داده بود، شهر تاریخی نمرود شباهتهای فراوانی با تخت جمشید دارد، از نقوش و طرحهای استفاده شده در معماری تا مواجهه با کسانی که در صدد نابودی تاریخ گذشتگان بوده اند. سعی داریم قصه شهر نمرود را از ابتدای تاسیس تا نابودی به دست داعش بررسی کنیم و شباهتهای تاریخی آن با تخت جمشید را برای شما شرح دهیم.
اطلاعات کلی
شهر نیمرود یا نمرود (به عربی: کالح) نگین تمدن آشوری و یک شهر باستانی در بینالنهرین شمالی در حاشیة رود دجله حدود ۳۰ کیلومتری جنوب شرق موصل است.
آشوریها آن را در زبان محلی «کلخو» (Kalxu, Kalhu) و در زبان عربی «کال» و «کالخ» و «کالخو» مینامیدند. بعدها باستانشناسان نام آن را از روی اسم نیمرود که در کتاب مقدس، یک قهرمان شکارچی اساطیری است و خدای شهر کالاه به شمار میرود، نیمرود (Nimrud) گذاشتند.
خرابهها و بقایای شهر، در یک کیلومتری روستای Noomanea در استان نینوا و حدود ۳۰ کیلومتری جنوب شرق شهر موصل در شمال عراق کشف شد. گفته میشود که شهر نیمرود با شهر توراتی کالاح (کالخ) منطبق است. نیمرود مساحتی حدود ۳۶۰ هکتار را در بر میگرفته است.
نیمرود در زمان «آشور ناصیر پال دوم»
این شهر را پادشاه آشور شلمنسر اول در سدة سیزدهم پیش از میلاد مسیح ساخت و پایتخت شد. این شهر حدود هزار سال وجود داشت ولی بعد از مدتی دچار رکود شد تا اینکه دوباره «آشور ناصیر پال دوم» پادشاه آشور به آن توجه کرد و آن را پایتخت خود قرار داد، به این ترتیب شهر مزبور شهرت و معروفیت فراوان پیدا کرد.
آشورناصیرپال دوم با به کارگیری هزاران اسیر و برده، قصری بزرگ و معابد و ساختمانهای بسیار بر ویرانههای شهر سابق ایجاد کرد و در شکوفایی شهر کوشید. بناهایی که در دورة شکوفایی در این شهر وجود داشت، مجموعهای کمنظیر از هنر و فرهنگ متعالی باستانی محسوب میشد. دیواری طویل دور شهر را دربرمیگرفت. در سال ۸۷۹ ق.م یک مراسم افتتاح مجلل و باشکوه به همراه ضیافتی شاهانه و محتشم برگزار شد و ما اکنون از طریق لوح نوشتهای از چگونگی این مراسم اطلاع داریم. شهر دارای تعدادی باغهای گیاهشناسی و یک باغ ویژة جانورشناسی بود. نیمرود تا سال ۷۰۶ ق.م پایتخت آشور باقی ماند و در آن تاریخ، سارگون دوم پادشاه آشور پایتخت را به «دور شروکین» (خرساباد کنونی) انتقال داد.
در قصر آشور ناصیرپال دوم کتیبههای بسیاری بر سنگ آهک (کربنات کلسیم) و نقش برجستههایی بر مرمر سفید تهیه شده بود. بر روی یکی از کتیبههای مزبور چنین مینوشت:
کاخی از چوبهای سرو، سدر لبنانی، ناژو، ارس، چوب توسه، چوب توت، چوب درخت پسته و درخت گز برای سکونت و زندگی شاهانهام، و برای خوشایند وجود اربابانه و بزرگوارانهام تا ابدالدهر، در آنجا پی افکندم. حیوانات کوهها و حیوانات دریاها، از سنگ آهک و مرمر سفید، به زینت آراستم و بر دروازههای آن گستردم. نقره، طلا، سرب، مس و آهن، غنایم و چپاول و غارت دستان من از سرزمینهایی که آنها را تحت سلطة خویش درآوردهام، به مقادیر فراوان برگرفتم و در آن نهادم.
علاوه بر اینها، کتیبههای مزبور ضیافتها و جشنها و عیش و نوشهای او را که بعد از فتحهایی که کرده بوده برپا میداشته است، توصیف میکنند. در هر صورت قربانیان او از فتوحی که میکرده، بسیار ترسان و مضطرب میشدند. متن مزبور در این خصوص میگوید:
بسیاری از اسرایی را که در بند آورده بودم، در آتش بسوزاندم. بسیار اسیر گرفتم، زنده از بعضی از آنان، دستانشان را از مچ ببریدم، از دیگران بینیها، گوشها و انگشتان را، چشمان بسیاری از سربازان را از حدقه بیرون آوردم، مردان و زنان جوان و اطفالشان را آتش زدم و سوزاندم.
وی دربارة فتحی دیگر چنین مینویسد:
من پوست آن اشراف و نجبایی را که شورش کرده بودند کندم و آنها را بر ساختمانها و ابنیه گستردم.
پادشاه مزبور در جایی دیگر از به صلابه کشیدن برخی از قربانیان و زنده به گور کردن برخی دیگر در درون دیوارهای کاخش سخن میگوید.
نقش برجستههای آشور ناصیرپال دوم تصاویر پادشاه مزبور را در حالی که به وسیلة ارواح نگهبان بالدار فراگرفته شده یا در شکار یا به هنگام جنگ و لشکرکشی نشان میدهند.
هر یک از این نقش برجستهها، متن نوشته شدهای دارند. این متون یا یکسان هستند یا به یکدیگر بسیار شبیهاند و به همین دلیل کتیبة استاندارد نامیده میشوند. این متون، اصل و نسب آشور ناصیر پال را تا سه نسل پیش معین میکنند. پیروزیها و کامیابیهای نظامیاش را برمیشمارند، مرزهای امپراتوریاش را تعیین میکنند، از روابط شاه با خدایان میگویند و میگویند که وی چگونه شهر جدید کلخو و کاخش را در آنجا بنا کرد. همچنین به دستور وی دروازة بزرگی در آن شهر ساخته شده بود. آن قسمت از قصر که شناخته شده است، ۲۰۰ متر از شمال به جنوب و ۱۲۰ متر از شرق به غرب طول دارد. تصاویر و مجسمههایی که در قصر ساخته شده است، به طور تلویحی و با زبان بی زبانی میگویند که پادشاه به این دلیل که خادم خدایان بوده است، از سوی آنان با قدرتی الهی و ملکوتی محافظت میشده است.
نیمرود در زمان شلمنسر سوم
شلمنسر سوم پسر آشور ناصیر پال دوم بود و کاخی در نیمرود ساخت که در جلال و حشمت از آن پدرش پیشی گرفت، وسعت این کاخ حدوداً دو برابر کاخی بود که پدرش در آن شهر ساخته بود و مساحتی در حدود ۴۹۰۰۰ مترمربع را دربرمیگرفت. این کاخ بیش از ۲۰۰ اتاق را در خود جای میداده است.
تخریب شهر نیمرود توسط داعش
داعش در تاریخ دوازدهم آوریل ۲۰۱۵ ویدئویی را منتشر کرد که اعضای این گروه را در حال تخریب این شهر باستانی نشان میدهد. تروریستهای داعش با بولدوزر و مواد منفجره به جان آثار باستانی افتادند و نمرود، یکی از گنجینههای باستانی عراق را عملاً با خاک یکسان کردند.
گروه تروریستی داعش هدف خود را از این کار بتشکنی اعلام کرد. نیروهای عراقی در چارچوب عملیات گستردة خود در موصل واقع در شمال عراق، که آخرین پایگاه این گروه تروریستی به شمار میرود، شهر نمرود را بازپس گرفتند. تنها دو روز پس از آزادسازی شهر باستانی نمرود از اشغال گروه تروریستی داعش، میزان و شدت خسارت های وارد شده به این شهر رفته رفته مشخص شد. اغلب مناطق این شهر ویران شده و مجسمههای باستانی آن در هم شکسته و بخش عمدهای از زیگورات (اهرام رافدی) تخریب شده است.
سازمان علمی_ فرهنگی و تربیتی ملل متحد (یونسکو)، خسارتهای وارد شده به شهر نمرود در سال گذشته را در حد «جنایت جنگی» دانست.
این سازمان خاطرنشان کرد که گروه تروریستی داعش علناً کمر به نابودی کامل هر گونه نشان از هویت تاریخی ملت عراق بسته است. باستان شناسان مراتب اندوه و خشم شدید خود را بابت تخریب این شهر باستانی اعلام کردهاند. آلکس بلاس، مسئول سازمان یونسکو در عراق حملة داعش به آثار باستانی این شهر را حملهای هولناک با میراث و تمدن عراق توصیف کرد.
نمرود و تخت جمشید
از آنجایی مجسمهها، سرستونها و سنگنگاریهای تختجمشید از دوران آشور ایدهبرداری شده است در این دو مکان مشابهتهایی به چشم میخورد. از این رو، برخیها شهر نمرود را تخت جمشید عراق مینامند. برای نمونه:
گل نیلوفر یا لوتوس که بیانگر نمادهایی مانند نماد باروری، کامیابی، قدرت حاصلخیزی زمین، حمایت از هر موجود زنده، صلح، زیبایی، تندرستی، عشق و … است در سنگکاری های دو بنا استفاده شده است.
در هر دو اثر سنگنگارهها با طراحی مشابه انسان فعالیتهایی نظیر شکار و خدمتگزاری نشان داده شده است.
در ساخت مجسمههای هر دو اثر انسان با تن حیوانی نظیر شیر، گاو یا عقاب نشان داده شده است. این به آن دلیل است که سازنده خواسته تا با این کار موجودی قوی خلق کند. موجودی که پایی قوی مانند پای گاو، اندامی ورزیده مانند اندام شیر، یا قدرت پروازی مانند قدرت عقاب داشته باشد. این مجسمه یا مخلوقات در هر دو اثر وظیفة حفاظت از کاخ را بر عهده دارد.
طبق شواهد موجود (برای نگارنده) نمادی که امروزه آن را فروهر میخوانیم علاوه بر تختجمشید در کاخ نمرود نیز وجود دارد. این نماد که فرّ کیانی نام دارد به اعتقاد برخی محققین ریشة زردشتی ندارد، بلکه مربوط به تمدن آشور است.