موزهی عروسک و اسباببازی کاشان یکی از زیباترین جاهایی بود که در کاشان دیدیم. عروسکها و اسباببازیهایی که مارا در خاطرات زیبای کودکی چنان غرق میکرد که نجاتمان با بیرون رفتن از آن موزه هم میسر نبود. چراکه تا چند روز هم خاطرهاش در ذهنمان بود و هم صحبتش بر زبانمان.
آنچه لذت بازدید از موزهی عروسک و اسباببازی کاشان را زیاد میکرد وجود مردی بود که در خارج از ساعت کارش به ما اجازهی بازدید داد و تمام مدت همه چیز را با جزئیات برایمان تعریف کرد. مردی با چهرهی مهربان؛ از آنهایی که ازشان معلوم است با کودکان و کودکی زندگی میکنند. از آنهایی که لبخندشان به لبخند ودارتان میکند.
امیر سهرابی
اوایل پاییز ۱۳۸۹ برای مطالعه و ثبت نمایشهای شادی آور اصفهان سفر به شهرها و روستاهای مختلف را شروع کرد. در سفری به نائین پای صحبت پیرمردی به نام «اوستا رضاعلی جعفری» مینشیند و کلی سؤال راجع به حوزهی موردعلاقهاش یعنی اسباببازیهای قدیمی میپرسد و در آخر هم یکی از عروسکهایی که در پیت حلبی خود داشت را به ایشان میدهد. سپس با آقای حسن لوئیان که از کولکسیونرهای عروسک در اصفهان بود آشنا شده و باهم تبادل اطلاعاتی کردند. نهایتاً ایشان که اصالتاً اراکی است، با کمک افراد بسیاری توانست مجموعهای زیبا آمادهی ارائه کند.
موزهی عروسک و اسباببازی و آنچه در آن است
خودِ موزه
از دالان بعد از در زیبای موزه که وارد میشوید و از حالِ کوچک گرفتن بلیط که بگذرید حیاط بزرگی را میبینید که همان به شما میفهماند قرار است چه لحظات خاطره انگیزی را سپری کنید. در محوطهی موزه حوض کوچکی است که احتمالاً آقای سهرابی از شما بخواهد لیوان کوچکی که همانجاست را طوری در آن بیندازید که زیر آب نرود. این یک بازی قدیمی بود که شروع بازدید از آن خواهد بود. در ادامه انواع عروسکها و اسباببازیهایی را میبینید که هرکدام برای دورهای و برای منطقهای است.
تولد خانه!
این اسم را برای کارگاه کوچکی گذاشته ام که در آن اسباببازیها و عروسکهای زیبا و دوستداشتنی ساخته میشود. این تولد خانه کارگاره آموزشی هم دارد و حتی بازدیدکنندگان میتوانند روند تولید یک اسباببازی یا عروسک را تجربه کنند.
موزهی سیار
این امکان هیجانانگیزی است که خیلی از ما را خوشحال میکند. چمدانهایی پر از عروسک و اسباببازی آماده میشود تا به شهرهای مختلف سفر کند و کلی خاطره برایمان بیاورد.
اقامتگاه موزهی عروسک و اسباببازی کاشان
آنچه که باعث شد این موزه به موزهای متفاوت تبدیل شود این است که شما میتواند شبی را در کنار آن همه عروسک بگذانید و در اتاقهای خوشرنگ و انرژی بخش آن خانهی قدیمی بمانید.
اتاق عروسکها
از آنجایی که میدانیم دل توی دلتان نیست که از آنچه در موزهی عروسک و اسباببازی کاشان دیدیم برایتان بگوییم، سراغ اصل مطلب میرویم.
عروسکها دو نوع بودند: پیکرههای ثابت و پیکرههای متحرک
پیکرههای ثابت از هزارهی هفتم قبل از میلاد وجود داشته است. ولی در هزارهی سوم پیش از میلاد در جیرفت پیکرهها مفصل گذاری شدند و این تاریخ نقطهای است برای تکامل نمایش عروسکی.
قاب بازی
بازی با قسمتی از استخوان حیوانات یکی از بازیهای بسیار قدیمی ایران است. چطور؟ استخوان کشکک زانوی گاو یا گوسفند را برمیداشتند. این استخوان سه طرف متفاوت از هم دارم. طرفین بازی سه استخوان را روی زمین میاندازد و یکی از سه طرف آنها روی زمین میافتد و بنا به آن امتیاز میگیرد. هر طرف این قابها نامی دارد. نقش (برنده)، بز (بازنده) و بیبرد (کسی که نوبت بازیاش به دیگری میرسد.) بدترین طرف آن بز است یا سهپلشک (که امروزه به آن زِپلشک میگویند.) و معنی آن همان پَلَشت و آلوده است.
اصطلاح «بز آوردی» را هم که حتماً شنیدهاید.
همچنین این شعر را:
زپلشک آید و
زن زاید و
مهمانِ عزیزی ز در آید…
این روزها هم همین بازی را با کبریت میکنند.
خیمه شب بازی
نمایش عروسکی و سنتی ایرانی که قبل از وجود تلویزیون و رادیو به عنوان سرگرمی در ختنه سرون و مهمانی و عروسی بازی میشده. شعری از خیام نیشابوری که در آن از چهار اصطلاح خیمه شب بازی استفاده کرده نشان میدهد که این نمایش در قرن چهارم اجرا میشده است.
ما لعبتکانیم و فلک لعبتباز
از روی حقیقتی نه از روی مَجاز
بازيچه همى كنيم بر نطع وجود
افتیم به صندوق عدم یکیک باز
اصطلاحات لعبت، لعبتباز، نطع و صندوق از اصطلاحات خیمه شب بازی است.
شخصیت محوری این نمایش، سیاه رند و کلک و بازیگوشی است به نام آقا مبارک که با شیطنتها و شوخیهایش قصه را پیش میبرد. قصه چیست؟ قصهای که از دورهی قاجار تا کنون اجرا میشده، قصهی عروسی پسر شاه سلیم یا شاه سلیم بازی است. که همه دارند برای عروسی او قصر را آماده میکنند؛ آب پاش آب میپاشد، جاروکش جارو میکند، قهوهچی چای میآورد، درویش آواز میخواند و پهلوان آواز میخواند. و در آخر مُلا میآید و خطبهی عقد را میخواند.
خیمه شب بازی قصهی پیچیدهای ندارد و این کاراکترها هستند که نمایش را پیش میبرند. بعضی میگویند جز این قصههای دیگری هم وجود داشته. ولی در واقع همین بوده و در بعضی شهرها شخصیتهایی اضافه میشوند. مثلاً در مجموعهی تهران کله پاچهای، شکارچی و قهوهچی نداریم.
نوع دوم
این نمایش به دو صورت اجرا میشده است؛ نخی و دستکشی.
در نمایش دستکشی موضوع قصه فرق دارد؛ قصهی پهلوان کچل یا حاجی نقره. سروناز در چنگ دیو اسیر است. پهلوان یا مبارک به جنگ دیو میرود، جادوی وروِره جادو را باطل و سروناز را آزاد میکند.
خیمه شب بازی از قول دکتر اردشیر صالح پور
لعبت بازی پس این پرده هست
گرنه بر او این همه لعبت که بست
دیدهی دل محرم این پرده ساز
تا چه برون آید از این پرده باز
کر پس این پردهی زنگارگون
غارتیانند ز غایت برون
شواهد و قراین بسیاری در ادبیات ایران حاکی از رواج خیمه شب بازی و لعبت بازی در فرهنگ و تاریخ ایران است. خیام، حافظ، نظامی، اسدی طوسی و پارسی گویان بسیاری حضور این گونهی نمایشی را در این مرز و بوم تأیید میکنند.
خیمه شب بازی، پرده بازی، لعبت بازی از انواع خیمه شب بازی عامیانه و مردمی به شمار میرود. پیش از آنکه تهران با حصار شاه طهماسبیاش و فرمانروایان قاجار به پایتختی برگزیده شود، اصفهان با سابقهی بیش از دو قرن پایتخت ایران بود. و شاهان صفوی این عصر را به مهدی برای هنرهای ملی، سنتی و مذهبی تبدیل کردند و پس از تیموری هنر عامیانه رونق و رواج بسیاری گرفت و خیمه شب بازی از آن جمله است.
قسمت دوم
عروسکِ بازی بچهها
مادرها و مادربزرگها برای بچهها و نوههای خود عروسک درست میکردند. و در هر منطقه عروسکها به شکلی بودند؛ نهاوند، بوشهر، بندرعباس، ایل قشقایی، بختیاریها و …
در گذشته مردم معتقد بودند انسان نباید چیزی را خلق کند و خلق مختص خداست. بنابراین عروسکهای قدیمی صورتی با جزئیات نداشتند. مثلاً چشم نداشتند. زیرا اعتقاد بر این بوده که چشم دریچهی ورود روح است. و از نظر خیلیها درست کردن عروسک حرام بوده.
عروسکهای باورمند
عروسک گندمی
اینها عروسکهایی هستند که پس زمینهی باورمند و آیینی دارند. مانند این نوع که در نهاوند ساخته میشد. پس از برداشت گندم این عروسک را از گندم درست میکردند و به دیوار خانه میآویختند تا برکت با خود بیاورد. و نزدیک عید آن را در آب میگذاشتند تا سبز شود.

عروسک برنجی
نمونهی پایین متعلق به گیلان و نام آن ورزا مُشته است و با برنج ساخته میشده است. این عروسک پس زمینهی اساطیری زیبایی دارد. در گیلان گاو ورزا یا کوهان دار اهمیت زیادی داشته. زیرا زمین را شخم میزده؛ و نماد بارور کردن زمین است. این عروسک را به دیوار خانه میزدند. زمانی که گاو ورزا میخواسته برای شخم زدن به زمین برود، خانم خانه برای او مراسمی برپا میکرده. نارنجی به شاخهی ورزا میزند، حنا به پیشانیاش میبندد و آینه به گردنش میآویزد و در نهایت این عروسک را به او میداده تا بخورد. چیزی که از دهان گاو روی زمین میریخته متبرک بوده و بسیاری آن را برمیداشتند و در کیسهی برنج میگذاشتند!! به همین زیبایی!

عروسک بارانخواه
دستهای از عروسکها ساخته میشدهاند تا زمانهایی که باران نمیآمده با اجرای مراسمی از آسمان طلب باران کنند.
نام این عروسک چولی قیزک است و وقتی باران کم میشده آن را به خیابانها میبردند و میرقصاندند و میخواندند:
چولی قیزک بارون کن
بارونِ بی پایون کن
گندم به زیرِ خاکه
از تشنگی هلاکه
بزغاله شیر میخواد
چوپون پنیر میخواد
الله بده تو بارون
به حق شاهِ مردون
اهالی محل جمع میشدند و روی آنها آب میپاشیدند. یا نخود و لوبیا و وسایل آش به آنها میدادند تا آنها آش باران درست کنند. عروسک بالایی متعلق به نیشابور و پایینی کُرد است و نامش در زبان کردی «بوک باران» به معنای عروس باران است.

عروسکهای دیگر کشورها
نکته: در هلند کفش چوبی نشانهی سنتی بوده. دهقانها و کشاورزها کفش چوبی به پا میکردند.
ماتروشکا
این عروسک متعلق به شمال ایران است. روسیه و ارمنستان و …
داستان آن به این صورت است که در شمال روسیه زنی بود به نام ماتریونا که بچههای بازیگوشی داشت. آنقدر شهر را ذله کردند که مردم اعتراض میکنند و ماتریونا دوباره بچههایش را به شکمش برمیگرداند.

اسب چوبی
به این عروسک در خراسان اسب چوبی و در تهران و اصفهان الاغ گفته میشد. در گذشته داخل عروسک میشدند، به جشنها و کوی و برزن میرفتند، شعر میخواندند و مردم را میخنداندند.
آهای خبر آهای خبر
الاغ سوارم من
الاغ من پیره
ترمز نمیگیره…

علی بالا
علی بالا یا علی وَرجه عروسک بسیار بامزهای است که با حرکت دست بالا پایین میپرد. این عروسک یک آدمک چوبی است که به دو میلهی چوبی متصل شده و دست و پای آن به وسیلهی یک میلهی فلزی به بدنش وصل شدهاند. با حرکت دادن میلههای چوبی نخهای اتصال دهنده حرکت میکنند و آدمک به شکل جالبی بالانس میزند. این حرکتها با یک شعر همراه بودهاند:
علی بالا
بِجِّه بالا

تکم
تکم در زبان آذری به معنای «بز من» است. این عروسک را در نزدیکی عید نوروز به کوچه و خیابان میبردند و شعر میخواندند و نوروز را تبریک میگفتند.
بهار آمد بهار آمد خوش آمد
علی با ذوالفقار آمد خوش آمد
سیزون بوتازه بایراموز مبارک
آیوز ، ایلوز ، هفتوز ، گونوز مبارک
جناب جبرئیل نامه گتوردی
گتور جگین پیمبره یتوردی
مبارک قوللارین گویه گوتوردی
سیزون بوتازه بایراموز مبارک

اسباببازیهای موسیقایی
اسباببازیهای صداساز یا موسیقایی دستهی مهم دیگری از اسباببازیهای موزهی عروسک و اسباببازی هستند. نیلبکها، زنگولهها و …

سایر اسباببازیها
جاماندهها
اسباببازیهای گلی، سفالی، چوبی، خمیر مقوایی و … و اسباببازیهایی که ابزار کار بزرگترها را برای بچهها درست میکردند از دیگر اسباببازیهای موجود در این موزه هستند.
گنجفه بازیای مانند پاسور امروزی بوده است. که شکل دقیق آن بازی در تاریخ گم شده است.
گل و سفال متعلق به هزمزگان، یزد، گیلان، بلوچستان و … هستند که سوتک سفالی یکی از آنهاست.
برگ درخت نخل چیزی بوده که از مرکز ایران به پایین با آن اسباببازیهایی درست میکردند. فرفره، انگشتر، لیوان، توپ چیزهایی بوده که با برگ نخل درست میکردند.
موش موشک اسباببازیای بود که با چیزی مانند کوک راه میرفته.
تق تقو اسباببازیای است که تا امروز نیز وجود دارد.
بازدید از موزهی عروسک و اسباببازی کاشان
نشانی موزهی عروسک و اسباببازی: کاشان، خیابان فاضل نراقی، خیابان علوی، باستان ششم، روبروی خانهی طباطبائیها، بن بست علامه، پلاک 43
شماره تماس: ۰۳۱۵۵۲۲۵۱۳۴
هزینهی بلیط ورودی: ۵۰۰۰ تومان
برای گردشگران خارجی: ۱۰۰۰۰ تومان
ساعت بازدید: ۹ صبح تا ۲ ظهر | ۵ عصر تا ۸:۳۰ شب
برای وارد شدن به سایت موزه کلیک کنید.