داستان فیلم جیران مربوط به رابطه عاشقانه ناصرالدین شاه جوان است که دلبستهی دختری روستایی ولی بلند پرواز و سرکش میشود. در این مقاله این داستان عاشقانه که برگی کمیاب از تاریخ پادشاهی ایران است را مرور میکنیم.
آیا داستان فیلم جیران واقعی است؟
خدیجه خانم تجریشی یا فروغ السلطنه دردانه ناصر الدین شاه شخصیتی واقعی است و اسنادی از علاقه و عشق بین ناصر الدین شاه و او در تاریخ موجود است ولی روایات متفاوتی از خاطرات آشنایی و علاقه این دو وجود دارد که گاه فیلم به روایت با درجه استناد کمتر میپردازد. مثل قصه دیدن شاه در لباس مبدل در بالای درخت که در تاریخ نقل شده ولی روایات دیگری هم هست که این دختر با ساز و آواز وارد کاخ میشود و دلبری میکند. اما چیزی که مهم است این است که ناصر الدین شاه بیش از 80 زن صیغهای و دائمی داشت ولی یکی از آنها دردانه پادشاه جوان بود و لقب جیران را از شاه به خاطر چشمان زیبا و خوی سرکشش گرفته بود.
مهرهی مار جیران در داستان فیلم جیران
تنها آثاری که از جیران مانده دست خط او است که مشق خط میکرده و همین نشان میدهد که چیزی بیش از زنان حرمصرا در ذهن و تفکرش داشته و داستانها و روایات زیادی از علاقه و عشق او به سوارکاری و شکار نوشته شده.
جیران همانطور که در فیلم خوش ساخت حسن فتحی به آن پرداخته شده زیبا، صریح الهجه و بلند پرواز بود. برای شکار چکمه میپوشید لباس مردانه بر تن میکرد و روبندش را به گرد سر میپیچید.
او اسب زیبایی به نام آهو داشت و همیشه از پرنده شکاریش غزال برای گرفتن طعمههایی که شکار میکرد استفاده میکرد. در روایتی آمده که وقتی با ناصر الدین شاه به شکار میرفت ابصار حرکت شاه و اطرافیان را در دست داشت و هرسو که دلش میخواست میکشید. چیزی که از دختران آن روزگار نمونه و مانندی نداشت.


جیران در دربار ناصری
از قدرت مادر ناصر الدین شاه مهد علیا در تاریخ بسیار گفته شده اما نفوذ جیران در شخصیت ناصر الدین شاه به قدری بود که خیلی سریع در حرمصرا جایگاه و مرتبهای حتی بیشتر از مهدعلیا دریافت کرد. و با یک عروسی پر شکوه تبدیل شد به یکی از چهار همسر دائم ناصرالدین شاه شد و چهار فرزند حاصل این عشق شد که با نفوذ جیران فرزند 5 سالهاش که لقب امیر نظام را دریافت کرده بود تبدیل به ولیعهد ناصرالدین شاه شد.
محمدقاسم که فرزند دوم جیران بود در ۵ سالگی از سوی پادشاه به لقب امیرنظام و فرماندهی کل قشون ایران منصوب شد. در آن زمان ناصرالدین شاه ولیعهدی به نام سلطان معین الدین داشت که فرزند او از خجسته خانم تاج الدوله دختر شاهزاده سیف الله میرزا بود. فوت سلطان معین الدین در مهرماه ۱۲۳۵ عرصه را برای ولیعهدی زودتر امیرنظام آماده کرد. اما با توجه به اینکه جیران نسبی غیر قاجاری داشت و در آن زمان هنوز به عقد دائم شاه در نیامده بود، امکان اعلام ولیعهدی امیرنظام وجود نداشت، به همین دلیل جیران با تح تفشار قراردادن میرزا آقاخان نوری صدراعظم ناصرالدین شاه و همدستی با مستوفی الممالک و عزیز خان مکری، فهرستی از جرایم میرزا آقاخان تنظیم کرد و شخصاً آن را به شاه تحویل داد. البته در اینجا جیران از هوش خود استفاده کرد و تنها بخشی از جرایم را به نزد شاه برد تا میرزا آقاخان نوری مجاب شود موافقت شاه را برای ولیعهدی امیرنظام بگیرد.
میرزا آقاخان نوری هم برای افشا نشدن هر چه بیشتر فساد و جرایمش نزد شاه، تمام توان خود را به کار گرفت و با دولت های روسیه و بریتانیا سر این موضوع مذاکراتی کرد. همچنین پزشک دربار یاکوب پولاک را راضی کرد تأیید کند که مظفرالدین میرزا به دلیل ضعف عقلی و جسمی شایستگی به سلطنت رسیدن پس از ناصرالدین شاه را ندارد. مظفرالدین میرزا فرزند دیگر ناصرالدین شاه بود که به دلیل نسب قاجاری و عقدی بودن مادرش گزینه ی بعدی ولیعهدی بود.
سرانجام جیران
جیران همانگونه که عاشقانه و بی مقدمه به زندگی ناصر الدین شاه وارد شد بیمقدمه و در جوانی به بیماری سل مبتلا شد و ناصر الدین شاه همواره کنار او بود و خود داروها را به او میخوراند و پادشاه 24 ساله تا آخرین ثانیه بر بالین او ماند و شاه هیچ وقت اجازه استفاده از لقب جیران و فروغ السلطنه و اقامت در اتاق جیران را به هیچ کس نداد. و بعد از مرگش ناصر الدین شاه را در کنار معشوق خود دفن کردند.
افسردگی جیران و مرگ او
بعد از مرگ امیرنظام ناصرالدین شاه با وجود داشتن ۳ پسر دیگر حاضر نبود یکی از آنها را به ولیعهدی انتخاب کند. او هم مثل جیران دلش میخواست مادر ولیعهد کسی جز جیران نباشد. «بارون دوپیشون» در اینباره مینویسد: «شاه به قسمی در این امر مصمم بود که میخواست در روزنامه دولتی اعلان کند دیگر ولیعهدی انتخاب نخواهد کرد تا از مادر ولیعهد مرحوم پسری به دنیا آید… ولی صدر اعظم او را از این خیال منصرف کرده است.»

گمانهزنیهایی در تاریخ به چشم میخورد که مرگ ۴ فرزند جیران را توطئه زنان دربار میداند؛ همسران عقدی و صیغهای ناصرالدین شاه و البته مادر شاه یعنی مهدعلیا که چندان دل خوشی از این سوگلی نداشت. جیران بعد از مرگ چهارمین فرزندش دیگر بچهدار نمیشود و کمکم افسردگی به سراغش میآید. تا اینکه اندوه از دست دادن فرزندانش او را جوانمرگ کرد؛ اتفاقی تکاندهنده برای ناصرالدین شاه که تا پایان عمر آن را از یاد نبرد. جیران را در جوار مرقد عبدالعظیم(ع) در ری به خاک سپردند و باغی که او در آن دفن شده بود به باغ جیران معروف شد. ماجرای دلدادگی شاه به جیران با مرگ این زن به پایان نرسید. روزی که ناصرالدین شاه ترور شد با بدنی زخمی خود را به باغ جیران و مزار او رساند. آخرین نفسها را روی مزار جیران کشید و همانجا وصیت کرد که او را در این باغ و کنار جیران دفن کنند.
زندگی جیران را در این مستند زیبا از حسین صبحانی ببینید:
منبع ویدئو : پیج اینستاگرام حسین صبحانی
ری دم به قبر ناصرالدین شاه و ایل بی خایه قاجار
مردک چشم چران تو چه به پادشاهی ایران
این صدا و سیما هدفش از هم زدن گه قاجار چیه که هر ساله یه فیلم از این دودمان نحس میسازه
البته حق دارن چون بدبخت تر از قاجار تو تاریخ ایران پیدا نمیشه که بخوان با آخوندا مقایسه کنن
تاثیر گذار بود 🤣👍🏾؛:
مفلوک تر از ایل قاجار پیدا نمیکنن که ازش فیلم بسازن،این دست بازیگرا وکارگردان وتهیه کننده نیست،دست اون حروم لقمه هاییه که مجوز ساخت فیلم تاریخ واقعی ودوران درخشان ایران رو نمیدن،معلووووومه که از تاریخ شاهنشاهی ایران هخامنشی وساسانیان و سلجوقیان و….رونمیسازن ودنبال این دوران نکبت قاجارن…..لعنت بر ایران فروشان